دیکشنری
داستان آبیدیک
had health
hæd hɛlθ
فارسی
1
عمومی
::
علت مزاج، ناخوشی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HACKNEY CARRIAGE
HACKNEY COACH
HACKNEY JOB
HACKNEY MAN
HACKNEYED
HACKSAW
HACKSTER
HACKWORK
HAD
HAD A GOOD TIME
HAD A NICE TIME
HAD AS SOON
HAD BETTER
HAD BETTER KEEP STILL ABOUT IT
HAD ENOUGH
HAD HEALTH
HAD I KNOWN THAT
HAD I SEEN HIM
HAD IT
HAD IT TRANS TED
HAD ONE'S FILL
HAD RATHER
HAD SEARCHED
HAD SOONER
HADDOCK
HADE
HADES
HADJ
HADJI
HADN'T
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید